کد پروژه: 990250011

برآورد نیروی انسانی استاندارد نظافت صنعتی و انباردار در شرکت فولاد مبارکه و فولاد سبا

مهندسی صنایع

دانشگاه صنعتی مالک اشتر

دانلود فایل

با توجه به زمانسنجی انجام شده تعداد نفرات مورد نیاز هر واحد سازمانی تعیین گردید. نتایج نشان می دهد که کل نیروی انسانی مورد نیاز نظافت صنعتی برای واحد های فولاد سازی و ریخته گری  95 نفر، احیاء1 و 2، 171 نفر، سبا، 97 نفر و انباردار انبارهای چیدمان تختال فولاد مبارکه 10 نفر می باشد.

چکیده :

عدم برآورد صحیح نیروی انسانی سبب می‌شود که بعضی از فعالیت ها به خوبی انجام نگیرد ( به دلیل کمبود نیروی انسانی) و یا بهره وری نیروی انسانی کاهش و هزینه پرسنلی افزایش یابد (به دلیل نیروی انسانی اضافی).  لذا به‌منظور اثربخش‌تر شدن فعالیت‌های نیروی انسانی نظافت صنعتی و انباردار، تعیین تعداد استاندارد نیروی انسانی با استفاده از روش های علمی دارای اهمیت بالایی می‌باشد. در اين پروژه ابتدا مفاهيم مربوط به ارزيابي کار و زمان در دو سطح مطالعه روش و زمان سنجي ارایه شده است ، سپس طي جلساتي به بررسی واحدها  و بررسی وظایف دو شغل نظافت صنعتی و انباردار انبارهای چیدمان تختال و همچنین وضعیت موجود نیروی انسانی در خصوص شغل های مذکور پرداخته شده است، در ادامه به ثبت عناصر کاری نظافت صنعتی در واحدهای فولاد سازی و ریخته گری، واحدهای احیاء1 و 2 و مجتمع فولاد سبا و همچنین عناصر کاری انباردار پرداخته گردید. سپس زمانسنجی عناصر کاری استخراج شده به همراه فرکانس وقوع آن ها در دوره زمانی مورد نظر استخراج شد. پس از تعیین بیکاری های مجاز مطابق با استانداردهای موجود، زمان استاندارد مشخص گردید. در نهایت با توجه به زمانسنجی انجام شده تعداد نفرات مورد نیاز هر واحد تعیین گردید. نتایج نشان می دهد که کل نیروی انسانی مورد نیاز نظافت صنعتی برای واحد های فولاد سازی و ریخته گری  95 نفر، احیاء1 و 2، 171 نفر، سبا، 97 نفر و انباردار انبارهای چیدمان تختال فولاد مبارکه 10 نفر می باشد.

 

 

کلمات کلیدی : زمان استاندارد، نیروی انسانی، بهره وری، فولاد مبارکه، فولاد سبا

کد پروژه: 990130018

مطالعات تحقیقاتی داده های زمین شناسی و اکتشافی مرتبط با ذخایر معدنی و فعالیت های معدنی قابل کاربرد در فولا مبارکه اصفهان

امور معادن

دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان

دانلود فایل

کد پروژه: 990050003

طراحی بهینه سیستم خنک‌کن خشک یا هیبریدی واحد خنک‌سازی تختال فولاد مبارکه اصفهان

انرژی و سیالات

دانشگاه صنعتی شریف

دانلود فایل

- نتیجه گیری
خشکسالیهای پیاپی در فلات مرکزی ایران منجر به کاهش ذخایر آب در حوضه آبریز زاینده رود شده است. با توجه به ادامه روند
خشکسالیها تولید صنایع عمده در این حوضه با خطر جدی همراه خواهد بود. در این مقاله سعی شد یکی از راهکارهای موثر در کاهش
تلفات آب در بخش صنعتی از منظر فنی و اقتصادی به طور کامل پوشش داده شود. نتایج این مقاله را میتوان به صورت زیر بیان نمود:
1 - عدم بهینهسازی سیستمهای خنککن نرم افزارهای تجاری موجود بر اساس شرایط خارج از نقطه طراحی در طول یک سال و با
هدف کاهش هزینه بر اساس قیود حاکم، منجر به آن شد که نویسندگان مقاله به طراحی سیستم خنککن هیبریدی با اعمال سیستم
کنترلی با نرم افزار MATLAB طی روابط بیان شده و الگوریتم پیشنهاد شده بپردازند که این امر منجر به حصول طراحی قابل اجرا
برای فولاد مبارکه اصفهان شد.
2 - اعمال سیستم کنترلی دور متغیر در فن خنککن هوایی و انتخاب وضعیت عملکردی مناسب فن برج خنککن تر بر اساس کاهش
مصرف انرژی و تلفات آب منجر به کاهش هزینههای بهره برداری در طول یک سال خواهد شد همچنین این سیستم پیشنهادی امکان
ایجاد پایداری برای سیستم را فراهم میکند که این مساله باعث کاهش ریسک سیستم در عدم تولید خواهد شد.
3 - نتایج نشان داد که استفاده از سیستم هیبریدی میتواند بین ۴0 تا 88 درصد از مصرف آب را به طور سالیانه در واحد خنکسازی
تختال با دوره بازگشت سرمایه بین 7 / 10 تا ۶3 / 3 سال کاهش دهد. این امر به شدت اثرات زیست محیطی در خصوص بحران آب در
این منطقه و مناطق مشابه را کاهش میدهد و نقش بسزایی در نگهداشت ذخایر آب خواهد داشت.
۵ - در بهینهسازی با الگوریتم ژنتیک استفاده از لولههای موجود فیندار در صنعت در خصوص خنککن هوایی و اعمال قیود طراحی
بر اساس استاندارد API 661 و ASME و API 662 برای مبدل صفحهای منجر به امکانپذیر بودن طرح از لحاظ ساخت شد. در
نتیجه روش پیش گرفته شده در این مقاله میتواند روندی جدید در خصوص استفاده از الگوریتم ژنتیک و نزدیک کردن طرحها و
ایدههای موجود برای استفاده در صنعت را به صورت بهینه و با دیدگاه سیستمی به وجود آورد.

در این پروژه موضوع طراحی بهینه سیستم خنک‌کن جایگزین برج خنک‌کن تر در شرف تخریب در واحد خنک‌سازی تختال (BWG) مجتمع فولاد مبارکه اصفهان با در نظر گرفتن محدودیت‌های فضای قابل تخصیص، شرایط محیطی و قیدهای فرآیندی مورد بررسی قرار گرفت. به منظور مشخص شدن وضعیت اثر دما و دبی آب خنک‌کن به حوضچه‌های BWG، در ابتدا مدل انتقال حرارت تختال‌های ورودی به حوضچه‌ها بصورت عددی توسعه داده شد و از آن جهت استخراج حالت‌های مختلف عملکرد حوضچه خنک‌کاری نسبت به تغییرات دما و دبی آب خنککن استفاده شد. نتایج بدست آمده از مدل توسعه داده شده نشان داد در صورتی که دبی آب خنک‌کن ورودی به حوضچه‌های BWG دو برابر شود، امکان تامین کل بار خنک‌کاری مورد نیاز توسط سیستم خنک‌کن خشک وجود خواهد داشت. با این رویکرد، قابلیت هیدرولیکی مسیر‌های انتقال آب در کانال‌های روباز مرتبط با حوضچه‌های BWG و سرریز‌های مورد بررسی قرار گرفت و نتایج آن نشان دهنده امکان‌پذیر بودن افزایش دبی آب خنک‌کن بود. در حالتی دیگر در صورتی که استفاده از سیستم خنک‌کن هیبریدی مد نظر باشد، ۵ سناریو در درصدهای مختلف صرفه‌جویی مصرف آب وجود خواهد داشت. در برآورد هزینه‌های اجرای سناریوها، از سازندگان معتبر تجهیزات فرآیندی استعلام‌های مربوطه صورت گرفت تا برآورد اقتصادی طرح تطابق بیشتری با شرایط واقعی داشته باشد. با توجه به آنکه در بهینه‌سازی صورت گرفته، دوره بازگشت سرمایه بعنوان تابع هدف انتخاب شد، در بهینه‌ترین حالت، صرفه‌جویی 80 درصدی در مصرف آب با هزینه 711/2 میلیون دلاری (مازاد بر هزینه اجتناب‌ناپذیر احداث برج خنک‌کن تر جایگزین سیستم فعلی در شرف تخریب) با بکارگیری خنک‌کن هوایی مطابق با استاندارد API 661 و مبدل‌های حرارتی صفحه‌ای مطابق با استاندارد API662، امکان‌پذیر خواهد بود.

واژگان کلیدی: برج خنک‌کن تر، سیستم خنک‌کن هیبریدی، سیستم خنک‌کن خشک، خنک‌کن هوایی، مبدل حرارتی صفحه‌ای، صرفه‌جویی آب، واحد خنک‌سازی تختال، BWG

کد پروژه: 990020120

شناسایی و تعریف سیستم یکپارچه توسعه منابع انسانی

نیروی انسانی

دانشگاه اصفهان

دانلود فایل

نتیجه گیری

در این پژوهش تعداد 8 فرایند برای کانون ارزیابی شایستگی رهبران شناسایی شده و مراحل فوق برای همه آنها انجام شده است. در شکل 1، در قالب یک نمودار روابط بین فرایندهای مذکور و اطلاعاتی که بین آنها مبادله می شود، نمایش داده شده است.

پس از مدل سازی اطلاعاتی فرایند برنامه ریزی توسعه فردی و شناسایی روابط اطلاعاتی بین آن و سایر فرایندهای شناسایی شده،

فرصتهایی برای بهبود این فرایند و حذف نقاط ناکارآمدی پیشنهاد می شود که در ادامه به آنها پرداخته می شود.  در این فرایند،  فراگیر که استفاده کننده از نتیجه فرایند است، کاری جز تایید نقاط قوت و ضعف کاری انجام نمیدهد در حالیکه بهتر است نقش فعال تری در فرایند مذکور داشته باشد. در ادامه به برخی موارد پیشنهادی در جهت پررنگ کردن نقش فراگیران در فرایند برنامه ریزی توسعه فردی اشاره می شود:

1) در مرحله اول، فراگیر باید در بررسی گزارش بازخورد فردی مشارکت داشته باشد تا بدین ترتیب احتمال عدم توافق ها در مراحل بعد کاهش یابد(اطلاعات در همان زمان تولید پردازش شوند).

2) هم چنین فراگیر باید در فعالیت اولویت بندی نقاط قوت و ضعف نیز مشارکت داشته باشد. چرا که فراگیران به نقاط قوت و ضعف خود آگاهی بیشتری هستند.

3) اگر اطلاعات به صورت آنلاین پردازش شود و خود فراگیر نیز برای مشارکت در انجام فرآیند دسترسی های لازم را داشته باشد،  ضرورتی به ایجاد نقاط کنترلی اضافه نمی باشد.

4) فراگیران در اتخاذ تصمیمات مرتبط با فرایند نقش چندانی ندارند و بهتر است در مواردی تصمیم گیری در مورد فرایند به آنها واگذار شود.

چکیده:

 فرایندهای کاری در بخشهای مختلف کسب وکار همواره در حال اجرا بوده و مستلزم استفاده از اطلاعات مناسب و به موقع می باشند همچنین اجرای هر فرایند مولد اطلاعات جدید بوده که پردازش شده و در سایر فرایندها مورد استفاده قرار می گیرد. به این ترتیب گردش اطلاعات در کل سازمان تسهیل شده و امکان تصمیم گیری به موقع و اثربخش برای مدیران فراهم می شود. در این پژوهش با استفاده از روش شناسی سیستمهای نرم ابتدا تعاریف ریشه ای هر یک از فرایندها بدست آمده و در ادامه فعالیتهای مرتبط با هر فرایند در قالب جلسات مصاحبه با مدیران و کارشناسان کانون ارزیابی شایستگی رهبران واحد آموزش و توسعه منابع انسانی فولاد مبارکه شناسایی شده و در مرحله بعدی با بکارگیری روش شناسی شی ء گرا اقدام به مدل سازی اطلاعاتی فرایندها کرده تا یک بستر یکپارچه اطلاعاتی فراهم شود.

کد پروژه: 990020119c

طراحی مرکز رصد استراتژیک در شرکت فولاد مبارکه اصفهان

تحقیق وتوسعه

دانشگاه اصفهان

دانلود فایل

نتایج پژوهش

در این پژوهش پس از مطالعات کتابخانه­ای جامع و همچنین نتایج گفت و شنود و تعامل با مدیران شرکت فولاد مبارکه پیرامون نحوه­ی راه اندازی و استقرار مرکز رصد راهبردی، مشخص گردید که همه­ی مدیران شرکت در لزوم راه­اندازی مرکز رصد متفق‌الرأی بودند. بر اساس نظرسنجی از مدیران شرکت فولاد مبارکه مقرر گردید مرکز رصد راهبردی گزارش­های متنوعی را به اشکال گوناگون و با توجه به محتوایی که باید گزارش شود تهیه و در بازه­های زمانی منظم از طریق اپلیکیشن به تلفن­های هوشمند مدیران مخابره کند.

مرکز رصد راهبردی در شرکت فولاد مبارکه دو هسته خواهد داشت که مکمل یکدیگر هستند. یک هسته کمی به منظور رصد کمی شاخص­های منتخب مالی، اقتصادی و مربوط به بازار و یک هسته کیفی  به منظور تحلیل متغیرهای کلیدی مهم محیطی که فهم رفتار آتی آنها برای مدیران شرکت فولاد مبارکه اهمیت دارد. نوع تحلیل­های ارائه شده در این مرکز در قالب­های گوناگون خواهد بود و برای نیازسنجی به صورت مرتب از مدیران نظرسنجی خواهد شد.

چکیده

این نوشتار گزارش یک طرح فرصت مطالعاتی صنعتی است که در طول شش ماه در شرکت فولاد مبارکه انجام شد. هدف کلی این طرح علمی عملی، طراحی مرکز رصد راهبردی در شرکت فولاد مبارکه بود که برای تحقق این هدف دو مرحله­ی عمده طی شد. در مرحله­ی اول با استفاده از روش مطالعات کتابخانه­ای به مرور بر پیشینه­ی پژوهش و بررسی مبانی نظری پرداخته شد و در مرحله­ی دوم مدل­های رصد راهبردی در جلسات پانل خبرگان که متشکل از مدیران ارشد شرکت فولاد بود، به بحث گذارده شد. ماحصل این جلسات، یک مدل اولیه به منظور پیاده سازی مرکز رصد راهبردی در شرکت فولاد مبارکه بود که برای نهایی‌سازی آن در مرحله آخر از پرسش نامه و مصاحبه نیز استفاده گردید. در نهایت مدل طراحی شده در شرکت فولاد مبارکه از سه هسته­ی گزارش دهی مجزا تشکیل می­گردد که شامل یک هسته خبری، یک هسته کیفی و یک هسته کمی است. هسته­ی خبری، آخرین خبرهای صنعت فولاد را به مدیران و کاربران اپلیکیشن مخابره می‌کند، هسته کمی به تحلیل شاخص­های کمی پرداخته و ماحصل ای تحلیل را بر روی اپلیکیشن ارائه می‌دهد و هسته­ی کیفی به ارائه اخرین تحلیل‌های کیفی و بلندمدت در چارچوب پویش محیطی می‌پردازد. در نهایت این سه هسته منجر به یکی از بهترین ابزارهای رصد مستمر محیطی برای شرکت فولاد مبارکه خواهند شد و چشم همیشه باز مدیران خواهند بود.

 

کلمات کلیدی: رصد راهبردی، پویش محیطی، آینده نگاری، پویش افق

کد پروژه: 990020118

ارزيابي تأثیرات اجتماعي، فرهنگی و حقوقی شرکت فولاد مبارکه اصفهان بر زیست اجتماعی محیط پیرامونی آن (با تاکید بر حقوق شهروندی)

روابط عمومی

دانشگاه اصفهان

دانلود فایل

نتایج پژوهش نشان داد که پاسخگویان عملکرد فولاد مبارکه را در زمینه ی توسعه اجتماعی، افزایش شبکه ارتباطی با خارج از منطقه، علاقه به تحصیل در حوزه صنعت، مهاجرپذیر شدن منطقه، بهبود امکانات ورزشی شهر، توسعه اقتصادی در منطقه، توسعه ی اقتصادی شهر مبارکه، توسعه ی وضعیت تولید در منطقه، افزایش حمل و نقل در منطقه و بار ترافیکی مثبت و خوب ارزیابی کرده اند. درمورد زمینه های احساس داشتن یک شهر پیشرفته، اقدامات فرهنگی، مشارکت درطرح های فرهنگی شهر، کمک به پیشرفت فرهنگی منطقه، برنامه های مربوط به مسئولیت اجتماعی، اهمیت مسئولیت های اجتماعی خود نسبت به جامعه، برنامه های مفید هم برای شرکت فولاد و هم برای جامعه، ایجاد مشاغل متعدد برای بومیان در طول ساخت پروژه ها، افزایش میزان درآمد مردم تحت تاثیر پروژه های فولاد، افزایش خدمات و تسهیلات، مصرف آب، اثرات بر رودخانه زاینده رود، کاهش آلودگی به واسطه فضای سبز ایجاد شده، فناوری نوین بازچرخانی آب، تاثیر بر شرایط کشاورزی، تاثیر بر کیفیت خاک کشاورزی منطقه و مشارکت در بهبود منظر شهری، از نظر پاسخگویان عملکرد فولاد مبارکه در حد متوسط بوده است. و  همچنین از نظر آنان شرکت فولاد در زمینه های برابری فرصت کار، امکانات تفریحی، ارتقای سطح بهداشت، ترجیح بر ماندن در شهر، ایجاد انگیزه برای مهاجران، امکانات آموزشی جدید، توسعه پایدار و ایجاد یک زندگی بهتر برای نسل های آینده، فرصت اشتغال برای بومیان، افزایش رفاه اقتصادی مردم منطقه، کاهش فقر در منطقه، نابرابری اقتصادی در بین خانواده ها، ایجاد مراکز بهداشتی جدید در منطقه، رعایت استانداردهای زیست محیطی در بخش هوا، صدا، آب، خاک، پسماند، استفاده از منابع و مواد سازگار با محیط زیست، جبران خسارات وارده بر محیط زیست، استفاده از فناوری های نوین برای کاهش آلاینده ها و ترس از افزایش بیماری در منطقه ضعیف عمل کرده است.

همچنین نتایج مصاحبه ها با کارشناسان و مطلعین کلیدی در شهر مبارکه نشان می دهد که با توجه به تاثیر اقتصادی بالای فولاد در منطقه، نمی توان از تاثیرات اجتماعی و فرهنگی و زیست محیطی آن نیز چشم پوشی کرد. برخورد فرهنگی، تنوع قومیتی، تغییر فرهنگ عینی و ذهنی، تبدیل کارفرما به کارگر، تغییر سبک زندگی، از بین رفتن ذهن خلاق و تمایل به کار در صنعت فولاد، سست شدن روابط خانوادگی، ایجاد نارضایتی شغلی، بالا رفتن آمار بزه و... را می توان از نتایج ورود صنعت به یک جامعه سنتی تلقی کرد.

چکیده:

اجرای طرح های بزرگ صنعتی و عمرانی، همواره با آثار سازنده و مخرب بر محیط طبیعی و جوامع انسانی همراه است. اجرای این طرح ها، بر ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعة محلی در این مناطق تأثیرهای متعددی می گذارد. تدوین و اجرای برنامه های توسعة فرهنگی و اجتماعی در موفقیت اجرای طرح ها، و در فرایند انتقال این جوامع از حالت سنتی و روستایی به جامعة صنعتی و شهری، نقش مهمی دارد. این امر، بر اهمیت انجام دادن مطالعات اجتماعی می افزاید.

امروزه با حضور شرکت فولاد مبارکه، برای بسیاری از شهروندان منطقه مبارکه این سوال مطرح می‌شود که تاثیرات اجتماعی فرهنگی و زیست محیطی شرکت فولاد مبارکه اصفهان بر مسایل اجتماعی و فرهنگی شهرشان چیست و چه تاثیری بر ارتقای حقوق شهروندی مردم ساکن در اطراف این مجموعه دارد؟ علاوه بر این ساخت این مجموعه چه تاثیرات منفی احتمالی بر جامعه محلی، محیط زیست و مجموعه اطراف آن خواهد داشت و چگونه می‌توان آنها را کنترل و مهار نمود؟

پژوهش حاضر با استفاده از دو روش کمی و کیفی انجام شده است. در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته، بین 1200 نمونه توزیع شد و همچنین در بخش کیفی با تعدادی از مطلعین کلیدی منطقه مصاحبه انجام شد. نتایج حاکی از آن است که فولاد مبارکه در برخی از موارد مانند توسعه اقتصادی و توسعه وضعیت تولید به خوبی عمل کرده است، اما در بعضی شاخص ها مانند شاخص زیست محیطی، مسئولیت اجتماعی و برابری فرصت کار، نتوانسته است رضایت شهروندان را جلب نماید.

 

کد پروژه: 981250001

بهینه سازی و افزایش راندمان واحد کوره آهک سازی

آهن سازی

دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران غرب

دانلود فایل

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

بر اساس محاسبات انجام‌شده، امکان افزایش تئوری ظرفیت کوره پخت آهک تا 40% وجود دارد

چکیده:

صنعت تولید آهک، پس از صنعت تولید سیمان، بیشترین منبع تولید دی اکسیدکربن جهان است و جزء صنایع پرمصرف انرژی در جهان به شمار می­رود.  پخت آهک درون کوره و با دمایی در حدود 1000 درجه سانتیگراد اتفاق می­افتد؛ که این دما اغلب به وسیله سوزاندن سوخت­های فسیلی ایجاد خواهد شد. به دلیل مصرف بالای انرژی (انرژی حرارتی و انرژی الکتریکی) دراین صنعت، بهینه سازی و ارتقاء تجهیزات مورد استفاده، برای کارخانجات مربوطه، بسیار مفید و حائز اهمیت خواهد بود. پژوهش حاضر، حاصل بررسی و مطالعات صورت گرفته بر روی بخش­ها و تجهیزات دو کوره پخت آهک دوار در مجموعه فولاد مبارکه می­باشد.

برای انجام این پژوهش ابتدا به برداشت اطلاعات عملیاتی واحد پرداخته شد و سپس به بررسی و آنالیز داده­ها و مدلسازی ترمودینامیکی و فرآیند پخت در نرم افزارهای ANSYS Fluent و Aspen Plus و محاسبات دستی به کمک استاندارد GPSA پرداختیم، سپس با اطلاعات حاصل از تحلیل اطلاعات، اقدام به ارائه راهکارهای عملیاتی قابل اجرا برای بهبود راندمان سیستم نموده­ایم. برای بهینه سازی فرآیند پخت آهک می­بایست تمامی مجموعه پخت مورد بررسی قرار گیرد و اقدامات مقرون به صرفه تر با دوره بازگشت سرمایه کوتاهتر در اولویت اجرا قرار گیرد. همچنین یک راهکار یا بازطراحی مفید، در مواقعی می­تواند جایگزین دو یا چند راهکار پرهزینه و زمانبر دیگر شود.

بررسی و امکان­سنجی دقیق راهکارها با در نظر گرفتن شرایط حاکم بر واحد تولیدی، بسیار حائز اهمیت می­باشد. بر همین اساس و در نهایت، روشهای ارائه شده برای بهبود راندمان، ارتقاء و بهبود فن­های بعد از پیشگرمکن و مبدل حرارتی موجب افزایش محسوس راندمان کوره پخت آهک خواهد شد.

 

کلمات کلیدی: کوره دوار پخت آهک ، بهبود کارایی، ارتقاء فن

کد پروژه: 981230001

تدوین برنامه جامع مدیریت مصرف آب در مجتمع فولاد سبا

سهند آهن وفولاد خاورمیانه

دانلود فایل

کد پروژه: 980710001

مطالعات و تست‌های مورد نیاز جهت بررسی علل خرابی کابل‌های فشارقوی واحد توزیع برق مجتمع فولاد مبارکه و راهکارهای افزایش طول عمر شبکه کابلی

انرژی و سیالات

دانشگاه کاشان

دانلود فایل

نتیجه‌گیری

استفاده از کوره‌های قوس الکتریکی راه حل مناسبی برای تولید فولاد مذاب است که بهره‌وری سیستم را افزایش می‌دهد. با توجه به نیاز اساسی این واحدها به انرژی الکتریکی، انتقال انرژی الکتریکی به این واحدها امری دشوار خواهد بود. مشکلات کابلی متعدد نظیر تنش‌های الکتریکی، حرارتی و مکانیکی می‌توانند امر انتقال انرژی را با مشکل روبرو سازند. با توجه به مشکلات سیستم کابلی 63 کیلوولت توزیع برق مجتمع فولاد مبارکه اصفهان، انجام مطالعات کامل بر روی سیستم کابلی امری ضروری است که در این پروژه و مجموعه گزارش‌ها به آن پرداخته شده است.

بررسی سیستم‌های کابلی نیازمند ایجاد مدل‌های دقیق و مطابق با واقعیت مسئله است. از این رو اندازه‌گیری‌های دقیقی در سیستم کابلی مجتمع فولاد مبارکه اصفهان صورت گرفته و نتایج آن برای بررسی و صحت سنجی مدل‌ها استفاده گردیده است. مدل‌سازی شبکه توزیع برق مجتمع فولاد مبارکه در نرم‌افزارهای صنعتی صورت گرفته است تا بتوان با استفاده از آن سناریوهای مختلف ناشی از تنش‌های گوناگون وارد شده بر سیستم کابلی مورد بررسی قرار داد.

مطالعات صورت گرفته نشان می‌دهند که اضافه ولتاژهای دائمی و موقت ایجاد شده در سیستم کابلی ناشی از کلیدزنی متناوب کوره‌های قوس در محدوده 2 تا 5/2 پریونیت بوده که مورد قبول از نگاه استانداردهای ملی و بین‌المللی است. در عین حال با توجه به مقدار قابل توجه هارمونیک‌های موجود در سیستم کابلی و به خصوص هارمونیک پنجم، به نظر می‌رسد که مشکلات حرارتی در سیستم کابلی بحثی جدی است. هم‌چنین بررسی‌های انجام شده نشان می‌دهند که استفاده از سیستم مناسب اتصال شیلدوایر کابل به زمین می‌تواند تنش‌های سیستم کابلی را تغییر دهد که راه حل مناسب استفاده از روش اتصال یک‌طرفه است که کاهش دمایی 5 درجه‌ای را برای سیستم کابلی به ارمغان می‌آورد. استفاده از روش اتصال یک‌طرفه باعث القای ولتاژ در انتهای سیستم کابلی می‌شود که مطابق شبیه‌سازی‌های انجام شده این مقدار به غیر از شرایط وقوع خطای تک‌فاز، از حد استاندارد تجاوز نخواهد کرد. برای کاهش اثرات مخرب ناشی از ولتاژ القایی در انتهای شیلدوایر در زمان وقوع خطا، استفاده از SVL پیشنهاد شده است که علاوه‌بر جنبه‌ی فنی از نگاه اقتصادی نیز مقرون به صرفه است.

با توجه به مطالعات صورت گرفته، تغییر در روند بهره‌برداری کوره‌ها و زمان عملکرد و استراحت آن می‌تواند دمای سیستم کابلی را در حد دمای تعادل پایین‌تری قرار دهد که تنش‌های حرارتی را به شدت کاهش خواهد داد. افزایش ده دقیقه‌ای زمان استراحت بین دو ذوب می‌تواند دمای سیستم کابلی را تا حدود 5 درجه سانتیگراد کاهش داده که گام مؤثری در افزایش طول عمر سیستم کابلی است. هم‌چنین مشکلات حرارتی ایجاد شده ناشی از عوامل محیطی در فصول گرم سال نیز موضوع جدی است که با استفاده از سیستم فن مناسب در تونل‌ها می‌توان میزان این تنش‌ها را تا حدود 35% کاهش داد.

چکیده

کوره‌های قوس الکتریکی به عنوان یکی از بزرگترین بارهای غیرخطی شبکه قدرت محسوب می‌شوند که تنش‌های الکتریکی بسیاری نظیر هارمونیک، فلیکر، عدم‌تعادل ولتاژ و جریان را به شبکه تحمیل می‌نمایند. از این رو انتقال انرژی الکتریکی به این واحدها به واسطه عبور جریان هارمونیکی از سیستم کابلی و ایجاد تنش‌های الکتریکی، حرارتی و مکانیکی، یک چالش مهم محسوب می‌گردد. مطالعات انجام شده نشان می‌دهند که با افزایش مرتبه و دامنه هارمونیک‌ها مشکلات حرارتی و مکانیکی سیستم کابلی افزایش می‌یابد. مطابق با اندازه‌گیری‌های انجام شده در سیستم کابلی، مشخص گردیده که هارمونیک مرتبه پنجم بیشترین تأثیر را بر رفتار حرارتی و مکانیکی سیستم کابلی دارد. در کنار تنش‌های الکتریکی-حرارتی، شرایط محیطی نیز می‌توانند عملکرد حرارتی سیستم کابلی را تحت تأثیر قرار دهند. بررسی‌های انجام شده نشان می‌دهند که اثرات نامطلوب حرارتی ایجاد شده در سیستم کابلی را می‌توان با استفاده از فن‌ها جبران نمود به طوری که می‌توان حتی تا 35% از حرارت ایجاد شده در سیستم کابلی را کاهش داد.

علاوه بر این، پیکربندی و رژیم بهره‌برداری از سیستم‌های کابلی نیز در رفتار الکتریکی، حرارتی و مکانیکی سیستم کابلی تأثیرگذار است. استفاده از روش اتصال یک‌طرفه شیلدوایر کابل به زمین می‌تواند باعث کاهش 5 درجه‌ای دمای تعادل سیستم کابلی شود که نقش مؤثری در کاهش نرخ خطا در سیستم کابلی خواهد داشت. در کنار این موضوع، استفاده از SVL می‌تواند میزان تنش‌های الکتریکی وارد شده بر سیستم کابلی ناشی از اتصال یک‌طرفه شیلدوایر را تا حد زیادی کاهش دهد. هم‌چنین، عملکرد دوره‌ای کوره‌ها باعث می‌شود تا عایق سیستم کابلی تحت تنش‌های شدید قرار داشته باشد که این موضوع باعث تنزیل طول عمر سیستم کابلی می‌شود. افزایش زمان استراحت بین هر سیکل می‌تواند راه حل مناسبی برای کاهش تنش‌های حرارتی باشد و مطالعات نشان می‌دهند که دمای سیستم کابلی در این شرایط با حدود 5 درجه کاهش همراه است.

اهمیت سیستم کابلی متصل به واحدهای کوره قوس الکتریکی و تنش‌های وارد بر آن تا حدی است که مطالعات دقیقی را پیرامون این موضوع می‌طلبد. از این رو مدلسازی دقیق شبکه قدرت، سیستم جبرانساز SVC و تعیین رفتار دقیق سیستم کابلی و سیستم‌های درگیر امری حیاتی است. در این راستا در این گزارش سعی شده است تا با بهره‌گیری از مطالعات مختلف و شبیه‌سازی‌های نرم‌افزاری، مدل مناسب برای مطالعات سیستم کابلی 63 کیلوولت مجتمع فولاد مبارکه اصفهان استخراج شود و بر پایه آن مطالعات حرارتی و مکانیکی لازم پیرامون این سیستم‌ها صورت پذیرد. ارزیابی نتایج بدست آمده راه حل‌های مناسبی از کاهش تنش‌های موجود در سیستم کابلی را ارائه می‌دهند.

کلمات کلیدی: مجتمع فولاد مبارکه اصفهان، مشکلات حرارتی کابل، مشکلات مکانیکی کابل، شیلدوایر، کنترل کننده استاتیکی توان راکتیو (SVC)، کوره قوس الکتریکی، سیستم جبرانساز کوره، کابل‌های فشارقوی، DigSILENT، EMTP، COMSOL، مدلسازی کوره قوس الکتریکی

کد پروژه: 980590007

اجرای فاز مطالعاتی - آموزشی استقرار مدیریت ایمنی فرآیند در شرکت فولاد مبارکه اصفهان

واحد بهداشت، ایمنی و محيط­ زيست

دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات

دانلود فایل

1- با انجام مطالعات کاستی­نجی (Gap Analysis) در خصوص مدیریت ایمنی فرآیند (PSM) ضمن صحه گذاشتن بر نقاط قوت شرکت فولاد مبارکه ، نسبت به تعیین نقاط قابل بهبود شرکت و تفاوت بین حوزه های تمرکز ایمنی شغلی و ایمنی فرآیند و مرز بین این دو اقدام گردید. بر این اساس محدوده مدیریت ایمنی فرآیند  به عنوان ترکیبی از مهارت‌های مهندسی، عملیاتی و مدیریتی که بر جلوگیری از بروز حوادث فاجعه­بار، به ویژه فروپاشی ساختاری، آتش­سوزی، انفجار و رهایش مواد خطرناک ناشی از شکست در مهار انرژی و یا مواد خطرناک (مانند گازهای سمی، فلزات مذاب، مواد شیمیایی، فرآورده­های نفتی و ...) متمرکز است، تعیین شد و با استفاده از تکنیک های آنالیز خطرات فرآیندی نظیر HAZOP می بایست نسبت به ارزیابی این خطرات اقدام نمود.

2- با بررسی و مقایسه الزامات مدیریت ایمنی سازمان OSHA و CCPS و World Steel و تعیین مراحل اجرای مطالعات کاستی سنجی ضمن ایجاد امکان آشنایی نفرات سازمان در واحدهای فرآیندی منتخب (15 واحد فرآیندی) و تسهیل همکاری آنان در خصوص ضرورت کمک به استقرار سیستم مدیریت ایمنی فرآیند (PSM)، بستر سازی لازم برای استقرار این سیستم مدیریتی در شرکت فولاد مبارکه فراهم شد. سیستم (PSM)  با شناسایی خطرات فرآیندی و تعیین میزان ریسک ناشی از آن می تواند ضمن ارائه اقدامات کنترلی و پیشگیرانه از بروز حوادث فرآیندی احتمالی که دارای شدت بالایی هستند جلوگیری نماید.

3- با توجه به انجام مطالعات کاستی سنجی مدیریت ایمنی فرآیند در شرکت فولاد مبارکه ، ضرورت تهیه و اجرای نظام نامه مدیریت ایمنی فرآیند و گردشکارهای مربوطه به عنوان یک راهنما مورد توجه قرار گرفته و در دستور کار واحد ایمنی و آتش نشانی شرکت قرار گرفت. نظامنامه مذکور به عنوان یک راهنما در جهت تعیین ساز و کار مناسب واحدهای درگیر مدیریت ایمنی فرآیند و روابط این واحدها با مدیریت عالی سازمان نقشی تعیین کننده در مدیریت ایمنی فرآیند(PSM) دارد.

4- با توجه به اهمیت بالای مدیریت ایمنی فرآیند در نواحی و واحدهای فرآیندی و اثرگذاری بهره وری شرکت و برند فولاد مبارکه از حوادث فرآیندی احتمالی از جمله قطع فرآیند تولید به صورت طولانی مدت ، ضرورت آموزش نفرات واحدهای فرآیندی و جذب مشارکت آنان در تدوین و استقرار سیستم مدیریت ایمنی فرآیند (PSM)، مولفه های موثر بر مدیریت ایمنی فرآیند در 5 طبقه و در قالب 32 اقدام کلیدی به عنوان یکی از تجارب ارزشمند دانشی این پروژه می باشد.

مهم­ترین حوادث در صنایع به ویژه صنایع فرآیندی شامل آتش­سوزی، انفجار، رهایش انرژی و مواد خطرناک و فروپاشی ساختاری است که غالبا منجر به مرگ و میر افراد، وارد آمدن خسارات سنگین به اموال و دارایی­ها، آلودگی­های شدید محیط­زیستی، توقف­های طولانی در روند تولید و ... می­شود. به منظور کاهش احتمال وقوع و همچنین شدت پیامدهای ناشی از وقوع چنین حوادثی، علاوه بر رویکردهای متعارف ایمنی، بهداشت و محیط­زیست و سازوکارهای ایمنی شغلی، بهره­گیری از رویکردهای ویژه در مدیریت ریسک که به ایمن­تر کردن فرآیندها و مدیریت ایمنی فرآیند (PSM) در اینگونه صنایع می­پردازد، نیز ضروری است. صنعت فولاد نیز به ‌دلیل ماهیت ذوب فلز و حرارت بالا در آن، سروکار داشتن با گازها و مواد شیمیایی خطرناک و همچنین استفاده از مواد اولیه مختلف و انواع سوخت‌ها در فرآیند تولید، از این امر مستثنی نیست. بنابراین، هدف اصلی از اجرای طرح حاضر، ایجاد بستری مناسب به منظور کمک به استقرار مدیریت ایمنی فرآیند در مجتمع فولاد مبارکه اصفهان می­باشد.

اجرای طرح در دو فاز صورت پذیرفت که در فاز اول، چهار گام به شرح زیر انجام گرفت؛ در گام اول، راهنماهای مرجع بین­ المللی مربوط به مدیریت ایمنی فرآیند در صنعت فولاد و سایر صنایع فرآیندی مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. این مهم به منظور تدوین چک ­لیست­های کاستی­ سنجی ایمنی فرآیند انجام شد؛ به نحوی که سوالات چک ­لیست­ها تا حد امکان به صورت کامل و جامع طراحی گردد. در گام دوم، کارگروه PSM با همکاری واحدهای مختلف مجتمع فولاد مبارکه و به منظور هماهنگی در تصمیم­ گیری­ها و پیگیری­های مرتبط با مراحل اجرایی مطالعات کاستی­سنجی شامل افراد متخصص و با تجربه در حوزه شغلی مربوطه تشکیل گردید. در گام سوم، به منظور شناخت وضعیت موجود و تجزیه و تحلیل فاصله مجتمع با الزامات ایمنی فرآیند، چک­لیست­های کاستی­سنجی با محوریت الزامات 17گانه راهنمای انجمن بین­ المللی تولیدکنندگان فولاد (WS)، شامل 14 چک ­لیست عمومی و 3 چک­لیست اختصاصی طراحی شد. در گام چهارم، چک ­لیست­های مذکور از طریق برگزاری جلسات آنلاین پرسش و پاسخ و بحث و تبادل نظر با کارشناسان مجتمع در 15 واحد عملیاتی منتخب و همچنین واحدهای ستادی مرتبط تکمیل و میزان انطباق وضعیت موجود با الزامات PSM به کمک تعیین اولویت هر الزام، امتیازدهی سوالات الزام مربوطه و در نهایت محاسبه امتیاز موزون الزام مشخص گردید.

نتایج بررسی راهنماهای مرجع در حوزه PSM نشان داد که همگی آنها از نظر مفاهیم کلیدی ایمنی فرآیند تا حدود زیادی مشابه هستند و تفاوت­های جزئی در تعداد الزامات استقرار، ترتیب آنها و رویکرد ریسک محور دارند.

نتایج تحلیل چک ­لیست­های عمومی برای مجتمع فولاد مبارکه نشان داد الزام 14 "تجزیه و تحلیل رویداد" و الزام 11 "آموزش و عملکرد"، از بیشترین میزان انطباق با الزامات مدیریت ایمنی فرآیند برخوردارند. به عبارت دیگر، این دو الزام در تمام سوالات مربوطه وضعیت مطلوب را کسب کردند. از طرفی دیگر، الزام 6 "دانش در خصوص فرآیند و تجهیزات" و الزام 9 "یکپارچگی سرمایه و قابلیت اطمینان"، از کمترین میزان انطباق با الزامات ایمنی فرآیند برخوردارند. این بدان معناست که کسب وضعیت نامطلوب در برخی از سوالات الزام، سبب پایین آمدن امتیاز کل الزام و در نتیجه کمتر شدن میزان انطباق آن شده است.

 

نتایج تحلیل­ چک ­لیست­های اختصاصی برای مجتمع فولاد مبارکه نشان داد، الزام 13 "آمادگی برای شرایط اضطراری" در مقایسه با دو الزام اختصاصی دیگر ("شناسایی خطرات و تجزیه و تحلیل ریسک" و "برنامه ­های عملیاتی مناسب") از وضعیت مطلوب­تری از نقطه نظر میزان انطباق با الزامات ایمنی فرآیند برخوردار می­باشد؛ و الزام 7 "شناسایی خطرات و تجزیه و تحلیل ریسک" از کمترین میزان انطباق با الزامات ایمنی فرآیند هم در مقایسه با دو الزام اختصاصی دیگر و هم در مقایسه با 14 الزام عمومی برخوردار است.

همچنین پس از تجمیع نتایج سه­ الزام اختصاصی در واحدهای مورد مطالعه و همگن نمودن واحدها از منظر ریسک­های فرآیندی مشخص گردید، واحد تصفیه ­خانه پساب گالوانیزه رنگی، از بالاترین میزان انطباق و واحدهای تولید اکسیژن و تولید هیدروژن واحد اکسیژن، از کمترین میزان انطباق با الزامات اختصاصی ایمنی فرآیند در مقایسه با سایر واحدها برخوردارند.

در ادامه طرح و در فاز دوم، دوره آموزشی مدیریت ایمنی فرآیند برای کارکنان مجتمع فولاد مبارکه طراحی و اجرا شد. سپس به منظور کمک به بسترسازی استقرار مدیریت ایمنی فرآیند در مجتمع، راهکارها و فرصت­های بهبود با توجه به نتایج مطالعات کاستی ­سنجی و به تفکیک الزامات ایمنی فرآیند راهنمای WS، پیشنهاد گردید. همچنین به منظور تدوین راهنمای استقرار مدیریت ایمنی فرآیند، فرصت­های بهبود پیشنهادی (برای الزامات عمومی و اختصاصی ایمنی فرآیند) براساس اصول PSM راهنمای WS و در قالب 32 اقدام کلیدی مورد نیاز جهت پیاده­سازی مدیریت ایمنی فرآیند در مجتمع فولاد مبارکه، یکپارچه ­سازی و طبقه ­بندی گردید.


6.1.7.0
گروه دورانV6.1.7.0

ارتقاء امنیت وب با وف بومی